مسابقات تقلید صدای خر در لرستان برگذار شد. رقابت آن قدر شدید بود که خود خر مقام چهارم را کسب کرد

ترکه و لره باهم میرن مکه لره رو جو میگیره میگه آخه خدا چرا مردی؟ ترکه میگه خره خدا که نمیمیره خدا شهید میشه

مغز یه لره رو باز می کنن ببینن چی توشه میبینن یه ترکه نشسته داره فکر میکنه

به یه لره میگن درباره ی حضرت هود چی میدونی؟ میگه یادم رفته ولی فکر میکنم قدرت مکششون بالا بوده

به یه لره میگن یه پیامبر رو نام ببر که معروف نباشه میگه سوج میگن سوج کیه؟ میگه نمیدونم پشت یه اتوبوس نوشته بودن یا سوج

ترکه میره میره مکه وقتی می خواد حجرالاسود رو بوس کنه سرش گیر میکنه میترسه میگه خدایا غلط کردم دیگه گناه نمیکنم منو نخور

روز قیامت میگن اماما برن بهشت همه برن جهنم ترکه میره تو صف اماما میگه منم امامم میبرنش پیش خدا میگن اینو چیکار کنیم؟ خدا میگه اونو ولش کنین بیاین این لره رو بگیرین اومده به من میگه از جای من پاشو

سه تا دیوونه با هم هم اتاق بودن یه روز دوتاشون روی تخت هی میپرن بالا پایین میگن ما سیب زمینی ایم داریم تو ماهیتابه سرخ میشیم اون یکی نشسته بود رو صندلی تکون هم نمیخورد فکر کردن خوب شده ازش پرسیدن چرا با دوستات بازی نمیکنی؟ میگه اخه چسبیدم کف ماهیتابه

یه روز یه دیوونه میاد پیش رئیس دیوونه خونه میگه من دیوونه نیستم من رو اشتباهی آوردن اینجا من کتاب هم نوشتم رئیسه کتاب رو ازش میگیره میگه بفرستنش خونه اش بعد میاد کتاب رو بخونه تو کتاب نوشته بود صدای پای اسب میاد بعد تا آخر کتاب نوشته بود: تالاق/تالاق/تالاق/تالاق/تالاق/تالاق/تالاق/

به لره میگن امام رضا برای چی رفته بود مشهد؟ میگه رفته بود زیارت

ترک ها با دلاوری بسیار داروخانه ای را که روی شیشه ی ان نوشته شده بود: کرم ضد ترک موجود است را به آتش کشیدند(منظور از ترک ترک پا)

توی روزه مداح میگه چراغارو خاموش کنین میخوام ببرمتون کربلا روزه که تموم میشه چراغارو روشن میکنن میبینن همه با ساک نشستن مداح میگه شما ترکین؟ میگن نه ما لریم ترکا رفتن ترمینال

تو فیلم سینمائی مرده به زنش میگه شب به خیر لورا یه هو تو لرستان همه میرن میخوابن

ترکه تومکه برعکس همه طواف میکنه بهش میگن چرا بر عکس طواف میکنی؟ میگه شما از اونور دنبالش کنین من از اینور میگیرمش

دولت برای پنجاه هزارمین بار به هموطنان عزیز لر اع لام کرد که نمیتوان با کارت سوخت تلفن زد

به لره میگن با بید جمله بساز میگه در خانه ی ما یک بید بید میگن اون بید نیست بود است میگه آهان باشه در خانه ی ما یک بود بید

یه لره دختر تهرانی میگیره تو عروسی فامیلای عروس میگن سبدسبد گل یاس عروس ما چه زیباس لرا هم برای اینکه کم نیارن میگن گونی گونی پشگل عباسعلی خوشگل 

دوتا فارس با یه لر میرن دزدی صاحب خونه از خواب پا میشه اینا میرن تو گونی قایم میشن مرده میاد با چوب میزنه رو گونی اول که توش فارسه نشسته بوده فارسه صدای گربه در میاره تو دومین گونی هم یه فارس نشسته بوده صدای سگ درمیاره تو سومین گونی لره نشسته بوده مرده چهار بار میزنه هیصدائی ازش در نمیاد برای بار پنجم محکم میزنه لره عصبانی میشه داد میزنه میگه آخه خره مگه گونی برنج هم صدا داره؟

یه لره هر روز زنگ یه کلیسا رو میزده در میرفته آخر پدر روحانی شاکی میشه پشت در کمین میکنه تایارو زنگ رو میزنه خفتش میکنه میگه چیکار داری؟ لره با تته پته میپرسه: حضرت عیسی هست؟

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: